بعد از 3ماه دوری که واسم کلی دوری بود اومدم پیشت
اومدم که ببینم نگاهتو
اومدم که ببین غذا خوردنتو
ببینم راه رفتنتو
ببینم نگاهت به منو
بشنوم صدایی که اسم منو صدا میزنه
احساس کنم تنی که موقع راه رفتن به من میچسبه
و عکس بگیرم از لحظه ای که هواست نیست به من
و ببوسم لبتو
و بگم که دوست دارم
اگه دوری سخت بود چند روز کنار تو بودن همه دردها رو از یادم برد
الان پر از احساس پاکی هستم که به من دادی
الان با همه مهربون هستم
و این مهربونی رو از تو دارم...
با من بمون رسول...
رضا-پسر ایرونی
اومدم که ببینم نگاهتو
اومدم که ببین غذا خوردنتو
ببینم راه رفتنتو
ببینم نگاهت به منو
بشنوم صدایی که اسم منو صدا میزنه
احساس کنم تنی که موقع راه رفتن به من میچسبه
و عکس بگیرم از لحظه ای که هواست نیست به من
و ببوسم لبتو
و بگم که دوست دارم
اگه دوری سخت بود چند روز کنار تو بودن همه دردها رو از یادم برد
الان پر از احساس پاکی هستم که به من دادی
الان با همه مهربون هستم
و این مهربونی رو از تو دارم...
با من بمون رسول...
رضا-پسر ایرونی
che ziba :)
پاسخحذف